مروارید عشق
مروارید عشق هنوز در اعماق دریا در صدفی در بسته منتظر است . منتظر کسی که بیاید و اورا از طلسم ابدی اش نجات دهد .
او با خود می اندیشد . کی است معشوقه کسی باشم که عاشق من است ؟
کی است زمانی که عاشق کسی باشم که معشوق من است ؟
غم دل دارم اما کیست که گوش شنوایی داشته باشد ؟
کیست ان عاشق بر اسب سپید ؟
کیست که در خواب و رویا همتایی نداشته باشد ؟
مروارید این حرف ها را روز به روز تکرار می کرد اما روز ها همان روز ها بود .
نویسنده این متن فاطمه صادقی مدیر وب دلی شکسته
نظرات شما عزیزان: